جدول جو
جدول جو

معنی کمان چوله - جستجوی لغت در جدول جو

کمان چوله
جعبه ای که کمان را در آن می گذاشتند، قربان، کمان دان
تصویری از کمان چوله
تصویر کمان چوله
فرهنگ فارسی عمید
کمان چوله
(کَ لَ / لِ)
کمان جوله:
ز بهر جنگ دشمن دست نابرده به زه گردد
غلامان ترا هر دم کمان اندرکمان چوله.
فرخی (دیوان چ عبدالرسولی ص 352).
و رجوع به کمان جوله شود
لغت نامه دهخدا
کمان چوله
آلتی که کمان را در آن جا دهند قربان: (ز بهر جنگ دشمن دست نابرده بزه گردد غلامان ترا هزمان (هر دم) کمان اندر کمان جوله)، (فرخی عبد)
تصویری از کمان چوله
تصویر کمان چوله
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کمان گوشه
تصویر کمان گوشه
گوشۀ کمان
فرهنگ فارسی عمید
(کَ لَ / لِ)
قربان باشد که کمان در آن کنند. (فرهنگ رشیدی). به معنی قربان که کمان در آن گذارند چرا که جوله به معنی ترکش است، چون قربان بی ترکش نبندند لهذا چنین گفته شد و آن را نیم لنگ نیزگفته اند. (آنندراج) (غیاث). جایی که در آن کمان گذارند. غلاف کمان. (ناظم الاطباء). کمان چوله. (برهان) (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به کمان چوله شود
لغت نامه دهخدا
(کَ شَ / شِ)
گوشۀ کمان. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). سیه (س ی ) . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
ز پیکان پولاد و تیر خدنگ
کمان گوشه بر گوشه سودند تنگ.
فردوسی.
ز پیکانها خون بجوش آمده
کمان گوشه ها نزد گوش آمده.
اسدی.
ز شست خدنگ افکنان خاست جوش
کمان گوشه ها گشت همراز گوش.
اسدی.
کمان گوشۀ ابروش خم گرفت
ز تندیش گوینده را دم گرفت.
نظامی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(کَ گُ لَ / لِ)
کمان گروهه. (برهان ذیل کمان گروهه). رجوع به کمان گروهه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از کمان جوله
تصویر کمان جوله
آلتی که کمان را در آن جا دهند قربان: (ز بهر جنگ دشمن دست نابرده بزه گردد غلامان ترا هزمان (هر دم) کمان اندر کمان جوله)، (فرخی عبد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمان گوشه
تصویر کمان گوشه
گوشه کمان: (کمان گوشه ابروش خم گرفت ز تندیش گوینده را دم گرفت)، (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمانچوله
تصویر کمانچوله
((~. لِ))
جایی که در آن کمان می گذارند
فرهنگ فارسی معین